برای درست کردن "تَرکه"
ساقه حوصله ام را نشکن!
برگهای سبز حُرمت دارند...
(شفیقه طهماسبی)
مرا از سکوتم می شناسی
از نگاهم
و حتی نفس هایم!
مانند پروانه ای که
از میان هزار و یک گل روییده در باغ
معشوقه اش را می شناسد...
( شفیقه طهماسبی )
-از مجموعه هاله ی طلوع
به تعداد گل های جهان
پروانه می شوم
وقتی به هوای هَرَسِ خستگی هایم
باغبان عشق می شوی!
-ازمجموعه هاله ی طلوع
( شفیقه طهماسبی )
ابر مهربانی ات
همیشه پا به ماهِ گلهای سرخ بود
یادت بخیر پدر!
(شفیقه طهماسبی )
-از مجموعه خاطرات شبنم گرفته
هر روز می خوانمت
هزاران بار
میان عطر گل های اطلسی
روی برگ های لطیف بیدمجنون
و بعد از باران
روی درخشش رنگین کمانی که
از کلامت تا قلب من پل زده
هر روز می خواهمت
با لبخندی که روی واژه واژه ی عاشقانه هایم
برایت طرح بوسه می کشد
باید برای این دوست داشتن های بهاری کاری کرد
مثلا خانه های ساخت با دیوارهای بلند
آنقدر بلند که هیچ سوزی در آن رخنه نکند
زندگی در کنار هم
فصل قشنگی است که
در تمام سال گل از گلش می شکفد!
-از مجموعه ی هاله ی طلوع
( شفیقه طهماسبی )
نسیمی که
از لابه لای لبخندهایت می وزد
بوی بهار می دهد
می بینی دخترم؟
فصلها هم می دانند
بهترین جا برای شکفتنِ گل،
صورتِ ماهِ توست...
(شفیقه طهماسبی)
به تاریخ 29 بهمن 1398