غباری که
در کوچه های تنگ دلم آواره است
با عاشقانه هایی آرام می گیرد
که واژه هایش
در قلب قطره های باران زیسته اند...
هر زمانی که خواستی بیا!
هوای بودنت،
طپش قلبِ سینه ی ابرهاست
تا سنگفرش ترک خورده ی دلم
از شوق بوسه بر قدم های توخیس شود از
باران!
( شفیقه طهماسبی )