پنجره ی خیس

به قلم شفیقه طهماسبی

پنجره ی خیس

به قلم شفیقه طهماسبی

پنجره ی خیس

استفاده از اشعار با ذکر نام نویسنده بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

یک رویا...

دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۰۱ ب.ظ

آینه در دست

ابتدای جاده ایستاده بود

و هوای رسیدن را نفس می کشید

پیش از دومین قدم

نگاهی کرد به فنجان چای داغی که دمِ پنجره

برای خنک شدن در کنج لب هایش

لبریز شده بود!

 

در ابتدای راه،

در سکوت

و خیره در انتظار...

 

عطر بابونه ای که سینه اش را می آراست

با باد، اعلام خویشاوندی می کرد!

به گمانم "روح جهان" را برایم به ارمغان آورده بود

تا نوبرانه ی آهنگِ زندگی باشد

 

دردی آشنا تر از این ندیده بودم

پیرِ تولدی دیگر بود که در صفِ فارغ شدن،

هِی می مرد و از نو زاده می شد...

 

اهلِ دیار غربت بود

می خواست مرا با خود ببرد

که خورشید

گردن رویاهایم را با طناب نورانی اش

به دار کشید

از خواب پریدم...

 

 

-از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته

 ( شفیقه طهماسبی )

۹۸/۰۸/۲۷
شفیقه طهماسبی

نظرات  (۱)

زیبا،عالی و دلنشین 😊

پاسخ:
ممنونم. لطف دارید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی