پنجره ی خیس

به قلم شفیقه طهماسبی

پنجره ی خیس

به قلم شفیقه طهماسبی

پنجره ی خیس

استفاده از اشعار با ذکر نام نویسنده بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

تابستانی که ختم به -ختم- شد!

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۴۶ ب.ظ

شهریور برایم
مچاله ای ست از یک درام واقعی
با هنرنمایی لبخندهای وصله داری که
خوب می دانستند چگونه بی صداترین واژه ها را
تبدیل به آوازی کنند خوش،
در گلوی آدمکهای خیمه شب بازی...



با سبزترین زمزمه ی دشت ناز قلبهاشان
شیره از سنگ گرفتند



پشت به بی پرده ترین پنجره،
لگد بر گلدانی زدند
که سجده گاه لاله های واژگونی بود
روییده در سهمِ خاکِ شمعدانی های سرخ...



و پاشنه بر گلویی فشردند
که نگاهش،
آرامشی بود برای وحشت سایه های فراری
و لبخندش،
گلستانی برای جهنم دروغگویان....



ملکه ی برفها که باشی
کاری ندارد بیرون کشیدن یک گل یخ
از خاکِ آفتاب سوخته ی دلهای یخی...!




نوشته ای متاثر از وقایع  شهریور سیاه
( شفیقه طهماسبی)

۹۴/۰۶/۱۸
شفیقه طهماسبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی