پنجره ی خیس

به قلم شفیقه طهماسبی

پنجره ی خیس

به قلم شفیقه طهماسبی

پنجره ی خیس

استفاده از اشعار با ذکر نام نویسنده بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه



نیستی اما؛
تاااا... رسیدن به تو
سرم را با قلم و کاغذ گرم می کنم
و از واژه های ابری
شعر می بارانم!

بالاخره باید
طوری با هوای شرجی نبودنت
کنار آمد...


-از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته
(شفیقه طهماسبی)

۲ نظر ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۱۷
شفیقه طهماسبی


دلتنگی برای تو
روز و ساعت نمی شناسد
مثل همین امروز دم ظهر؛

باران گرفت
...نگاهم ناخودآگاه از ترس رعد
رو به سمت تلفنی چرخید
که ساکت بود

تو نبودی،
اما بغض بود و گریه ای که
مرا زیر باران
تا -وادی رحمت- کشاند...

رعد،
فریاد نبودن تو بود!






#شفیقه_طهماسبی
-از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته
96/2/31
(به یاد مرحوم پدرم، که هروقت رعد و برق شدید می شد، همان لحظه تماس می گرفتند و می گفتند "نترس، نزدیکم...")
🌟وادی رحمت: نام گورستانی ست بسیار بزرگ در تبریز
💫 @shafigheh_tahmasebi 💫 💫

۴ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۱۷
شفیقه طهماسبی




پنجره را باز کن!

و واژه های دلتنگ را رهاااا...

در برهوتِ حرف های پوچ

دلم هوای تازه ی یک عاشقانه می خواهد



(شفیقه طهماسبی )


۲ نظر ۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۳۰
شفیقه طهماسبی



تو نیستی...
اما نسیمِ شبنم فروشِ سحری که هست!
مگر می شود یادت را
روی گلبرگهای صبح ننشانم و
روزم را بدون نفسی از عطرِ خاطراتت
آغاز نکنم...


( شفیقه طهماسبی )
-از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته




۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۲۱
شفیقه طهماسبی





زرّادخانه ی نگاهت
کار خودش را کرد
انفجار عشق،
ریشه در دیوانگی های من و تو داشت و
ماهِ بدر!

-از مجموعه ی هاله ی طلوع (همسرانه)
#شفیقه_طهماسبی
💫 @shafigheh_tahmasebi 💫

۰ نظر ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۱۴
شفیقه طهماسبی




در نبودت چگونه باید شعر گفت؟
وقتی واژه ها با انگشتانم
قایم باشک بازی می کنند
و روی سطرهای دفترم
جای خالیت
 تاب بازی !



(شفیقه طهماسبی)
-از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته

۰ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۵۹
شفیقه طهماسبی



از "ناگهان" ها می ترسم!

خصوصا وقتی

حرف رفتن باشد...



(شفیقه طهماسبی )

۰ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۰۹
شفیقه طهماسبی





مثل تصویری در آیینه،
یا واژه ای میان شعر
در روحم پدیداری!
اگر باور نداری به چشم هایم نگاه کن
که آیینه ی "دل" است...


-از مجموعه ی هاله ی طلوع (همسرانه)
#شفیقه_طهماسبی
💫 @shafigheh_tahmasebi 💫






۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۴۳
شفیقه طهماسبی



از دلِ کوه،
هم زنده گی می روید هم مرگ.
اما چه گونه است که
مرگْ همیشه از آنِ "کوهکن"ست و زنده گیْ همیشه از آنِ "دیگری"؟!
#رضا_کاظمی


◼️داغی دیگر اینبار در گلستان!
بسیار متاثر ام از شنیدنِ خبرِ درگذشت جمعی از کارگران شریف و زحمتکش معدن در آزادشهرِ گرگان...

از خداوند طلب آمرزش برای درگذشتگان این حادثه، و صبر و شکیبایی برای خانواده های داغدار آن عزیزان دارم.

دوستان و هموطنانِ عزادارم...
تسلیت!
تسلیت!
تسلیت!

#شفیقه_طهماسبی
@shafigheh_tahmasebi

🖤😔🙏

۱ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۴۷
شفیقه طهماسبی




یادت
در حصار انگشتانم مخفی ست!
اگر جیک جیک مُشتی شعر
روی خطوط خاطراتت
دستم را رو نکند...

-از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته (پدرانه)
#شفیقه_طهماسبی
💫 @shafigheh_tahmasebi 💫

۲ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۱۶
شفیقه طهماسبی