پنجره ی خیس

به قلم شفیقه طهماسبی

پنجره ی خیس

به قلم شفیقه طهماسبی

پنجره ی خیس

استفاده از اشعار با ذکر نام نویسنده بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه


چاره ای ندارم جز اینکه

واژه ها را به دور خستگی هایم بپیچم

دست هایم را با نفسِ یک تلخندِ شاعرانه گرم

و چشم بدوزم به  انتهای راهی که

تو از آن نخواهی آمد...

انتظار را باید از نو معنا کنم!



-از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته (پدرانه)

#شفیقه_طهماسبی

@shafigheh_tahmasebi

۰ نظر ۱۹ فروردين ۹۶ ، ۲۰:۰۵
شفیقه طهماسبی


کاش میشد
با در و پیکر پنجشنبه و جمعه ها
بطریقی کنار آمد!
یک عمر آخر هفته میهمان شور و نشاطِ خانه ی پدری بودیم
جمع مان جمع بود...
اینک بعد از سه سال،
هنوز به جای خالیت عادت نکرده ام و درد می کشم از دیداری که هر آخر هفته
پای آن سنگ کبود تازه می کنم...

دلم
نگاهت را
صدایت را
مهربانیت را
کم دارد...
خیلی کم دارد...

-از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته (پدرانه)
#شفیقه_طهماسبی 


@shafigheh_tahmasebi

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۳۷
شفیقه طهماسبی


دنبالم نگرد

همین جایم!

پریشان در آسمان

که جاده ی ابرها را برای سفر نمی یابد...



-از مجموعه ی پنجره ی خیس

(شفیقه طهماسبی)

۰ نظر ۱۷ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۵۹
شفیقه طهماسبی



سهم من از صبح
همین پنجره است و
جیک جیک مشتی شعر
که بر سرِ طعمِ
لبخندِ خواب آلوده و شیرین تو
شلوغ کرده اند...




( شفیقه طهماسبی )

-از مجموعه ی پنجره ی خیس

۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۶ ، ۰۸:۱۶
شفیقه طهماسبی


هر روز می خوانمت

هزاران بار

میان عطر گلهای عطلسی

روی برگهای لطیف بید مجنون

و بعد از باران روی درخشش رنگین کمانی که

از کلامت تا قلب من پل زده


هر روز می خواهمت

با لبخندی که روی واژه واژه ی عاشقانه هایم

برایت طرح بوسه می کشد


باید برای این دوست داشتن های بهاری کاری کرد

مثلا خانه ای ساخت با دیوارهایی بلند

آنقدر بلند که هیچ زمستانی در آن رخنه نکند


در کنار هم

زندگی بهاری ست که

هر چهار فصل سال

گل از گلش می شکفد



( شفیقه طهماسبی )

از مجموعه ی پنجره ی خیس


۰ نظر ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۴۳
شفیقه طهماسبی




بهار بهانه است
تا به رسم پروانه ها
در یاد داشته باشیم
خاطر گل بخاطر عطرش عزیز است
نه شهدِ آن !
که از شکر هم
عسل برآید...!


یکدیگر را
پروانه وار دوست بداریم...




-از مجموعه ی پنجره ی خیس
( شفیقه طهماسبی )


۱ نظر ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۱۲
شفیقه طهماسبی


امروز

بارها یادت را

از شاخه ی خاطره ها چیدیم

در سبدی از دلتنگی جمع کرده

و روی طاقچه ی دل به تماشا نشستیم

بعد از سکوتی سرد و بغضی گرم

به هم لبخند زدیم

...

یعنی که خوبِ خوبیم !!!



- از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته ( پدرانه )

سیزده بدر همه ی دوستان دلگشا و فرحبخش

( شفیقه طهماسبی )

۰ نظر ۱۳ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۰۳
شفیقه طهماسبی


در کنارت
گل از گلم می شکفد...
مرا بهار صدا کن!


( شفیقه طهماسبی )
از مجموعه ی هاله ی طلوع

ضمن سلام حضور دوستان و دنبال کنندگان نوشته های گاه و بی گاهم،
عید خجسته ی نوروز را تبریک و شادباش  عرض کرده،
از پروردگار مهربان برای یکایک شما دوستان خوبم در سال نو آرزوی اتفاقاهای خوب و خواستنی را دارم.

                           عیدتان مبارک
۲ نظر ۰۳ فروردين ۹۶ ، ۱۹:۵۵
شفیقه طهماسبی

چه کسی می گوید زمان حلال مشکلات است؟
سالهاست که رفته!
اما؛
نه جای خالیش عادی می شود،
و نه صدا و خاطراتش فراموش!
یادش، در رگ زندگی می تپد
و من با هر ضربان
دلتنگتر...



-از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته(پدرانه)
(شفیقه طهماسبی)




۱ نظر ۱۷ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۴۵
شفیقه طهماسبی




کسی چه می دانست بعد از تو
"مهربانی"
آواره ی دوراهیِ بودن و نبودن خواهد شد
و من در غربتِ جاده هایی که
تو از آن گذشتی
با صدای بلندِ واژه ها،
یادت را صدا خواهم کرد!


از تو نوشتن بهانه ای ست
تا دنیا فراموش نکند
مهربانی، دو روی سکه ی زندگی ست...




-از مجموعه ی خاطرات شبنم گرفته
(شفیقه طهماسبی)
کانال تلگرام: @shafigheh_tahmasebi


۲ نظر ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۲۶
شفیقه طهماسبی